سامیارسامیار، تا این لحظه: 9 سال و 19 روز سن داره
مامان سمیرامامان سمیرا، تا این لحظه: 36 سال و 1 روز سن داره
بابا سعیدبابا سعید، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه و 25 روز سن داره
عقدمونعقدمون، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره
عروسیمونعروسیمون، تا این لحظه: 10 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

غزل قریب زندگیم

پنجمین دندون سامیار

بالاخره پنجمین دندون سامیار هم دراومد مبارک باشه پسرم ...هوراااا دندون(پیش) جلو بالا سمت چپی دیروز(یک شنبه) هم رفتیم آتلیه آبنوس واست عکس گرفتیم . تو هر صحنه کلا  خوب بودی ولی در همون چند لحظه اول دیگه نمیشد کنترلت کرد. هی دکورا رو دست می زدی و خراب می کردی... ولی تو عکس آخر خیلی سخت بود از نمی ایستادی عکاس چندبار تکرار کرد. حسابی خسته شدیم . حالا خدا کنه عکسا خوب دربیاد گفت یه ماهه دیگه بیاین واسه انتخاب ... چقد دیررررر منتظرم ببینم عکسارو امیدوارم خوب بشه عکسا. چهارشنبه هم می خوایم بریم اتلیه صحنه (آتلیه عروسی مامان و بابا)فضای باز واست عکس بگیریم. فردا هم تولد دایی جون مهیار هست که ما امشب(دوشنبه)بودیم خونه ماد...
26 ارديبهشت 1395

وقتی سامیار میره خرید...

چند ماهیه پدرجون بعد بازنشستگی مغازه باز کرده و سامیار و مامانی هر وقت می خوان برن خونه مادرجون از جلو مغازه رد میشن و سامیار یه خریدکی هم می کنه البته به حساب پدرجون!!! آقا اینا چند؟؟ اینا چی؟؟ پدرجون بذار یکم کمکت کنم...خسته شدی ...
23 ارديبهشت 1395

پایان سیزده ماهگی

پسر نازم عزیز دلم یه ماه دیگه مثل یه چشم به هم زدن گذشت و تو سیزده ماهگی رو هم پشت سر گذاشتی عشقم. برای بزرگی طحال که هنوز پیگیر هستیم بردیمت پیش یه دکتر دیگه و سونوی داپلر نوشت . رفتیم پیش دکتر نژادقلی خدارو شکر می گفت کوچیکه طحالت و خوبه . اندازشم از قبل کوچیک تر شده. این ماه قدو وزنت نکردیم . نمیدونم دقیقا چندی ولی با ترازو که میکشیم 10.700بودی. بعد سونو هم رفتیم چندتا اسباب بازی برات گرفتیم از جمله این کامیون اینم یه یاکریم که با اومده تو خونه مادرجون واسه خودش لونه درست کرده و منتظره نی نی هستش ...
22 ارديبهشت 1395

سامیار چی میگه ؟؟(1)

سامیار تقریبا از شش ماهگی ماما رو می گفت بعدش بَ بَ بعد هم بابا.  اما این روزا زیاد کلمه ها رو تکرار نمی کنه اما مفهوم خیلی از کلمه ها می دونه و به صورت خلاصه میگه بابا رو زیاد می گه ماما رو به ندرت  وقتی می خواد پا شه می گه«  آ عَ ایی » یا علی   «  کِ کِ   »یعنی پنکه دَ ... دست اوو  ...مو ب   ....هم میشه لب بو ... هم میشه بو   ...
15 ارديبهشت 1395

سری عکس های سیزده ماهگی

مرزناک خونه ننه مادربزرگ مامانی باغ پدرجون(نوری کنار اسم باغ) باغچه حیاط خونه پدرجون سامیار با پیش بند دکتری عکس ها در حیاط عزیزجون اینم دیروز سه شنبه که سامیار مهمون داشت مهموناشم دوستای مامانی خاله مبینا و آوین جون و خاله مریم و خاله بهار بودن آقا سامیار و آوین جونی هم مشغول بازی...   ...
15 ارديبهشت 1395
1